گندم جونگندم جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

گندم طلائی ما

آتلیه یک سالگی

بالاخره بعد از مدتهافرصت کردم عکسهای آتلیه یک سالگی گندمی رو بذارم،تعداد عکسها کمه چون بعد از گرفتن چند تا عکس دوربین خراب شد و ما نتونستیم عکسهای بیشتری بگیریم،البته همین چندتا عکس کلی انرژی ازم گرفت چون تنها بودم و شما هم اصلاهمکاری نمیکردی،ان شالله برا دو سالگی جبران میکنم و میبریمت ی آتلیه عالی البته کیفیت عکسها خیلی خوب نیست چون از رو عکس،عکس گرفتم             من عاشق این عکسم  ...
18 بهمن 1393

خوش اومدی سپیدی

بیست ماهگی گندمی با ی برف کوچولو شروع شد،برفی که تو این زمستون نه چندان سرد خیلی منتظرش بودیم،البته این برف شبونه اومد و فرداش نرم نرمک میبارید ولی تا عصر دیگه اثری ازش نموند،ما هم که بی جنبه خودمون و دختر گلی رو حسابی پوشوندیم و رفتیم برف بازی فرشته ی خونه ما دختر آروم و خونسردیه(اینو به دایی یاسینش رفته) و صد البته بغلی،خودش خیلی تنهایی بازی نمیکنه و مامان باید کنارش باشه یا وقتی که باباخونه ست با بابایی بازی کنه،به بابا میگه بدو بدو  ولی خودش آروم و یکمی سریعتر از راه رفتن میدوه وقتی مامان داره غذا درست میکنه خانمی باید رو کابینت ها باشه ونظارت داشته باشه به آشپزی مامانی هنوز با پی پی کردنش مشکل داریم،نمیدونم چرا ...
16 بهمن 1393

نوزده ماهگی

دختر کوچولوی خونه ی ما دی رو هم پشت سر گذاشت خدایا این بچه چرا انقدر زود داره بزرگ میشه،ولی شکر که میتونم چهارچشمی ببینمش و از رشدش لذت ببرم و همیشه دلم برا مامانایه کارمند میسوزه که فرصت کافی برای بودن در کنار کوچولوهاشونو ندارن،کودکی که به سرعتی که فکرشو نمیکنی بزرگ میشه و ما ممکنه دلمون حتی برااینکه مثل قدیما توبغلمون بخوابه تنگ میشه نفس ما این ماه دو تا مروارید جدید در صدف دهانش رویت شد   دندون کوچولوهایی که خیلی وقت بود منتظرش بودیم،حالا گندمی 14 تا دندون داره 8 تا در فک بالا و 6 تا در فک پایین،البته این دوتایی جدید فقط نیش زدن و کامل نشدن کلمات زیادی رو دخترکوچولوی من میگه مثله: با       &...
15 بهمن 1393
1